یه چند روزیه که مامانی من و با کالسکه میبره بیرون؛منم که عادت کردم به نشستن واسه همین صندلی غذاخوریم و که دایی امیرحسینم واسه تولدم کادو کرده بودش رو در آورده تا من بتونم توش بشینم
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط عمه زهرا در تاریخ 1392/07/28 و 21:06 دقیقه ارسال شده است | |||
فدای خنده هات ...
خانمی چقد ناز میخندی پاسخ : lمرسی عمه جونم! |
درباره ما
وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ بِأَبصارِهِم لَمّا سَمِعُوا الذِّکرَ و یَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ و مَا هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعالَمین. آتریسا یعنی دختر زیباروی،الهه زیبایی،دختری از جنس آتش و آذرگون ........ من آتریسا هستم، 4 اردیبهشت 1392 ( 24 آوریل 2013 ) ساعت 8:50 صبح روز چهارشنبه با وزن 3/800 کیلوگرم وقد 51سانتیمتر دربیمارستان امام خمینی توسط دکتر لیلا جعفری عزیز متولد شدم . ازاین به بعد خاطراتمو تو وبلاگم میزارم ... و خیلی خوشحالم که به دیدن وبلاگم اومدید؛ امیدوارم لحظات خوشی رو در وبم سپری کنید
اطلاعات کاربری
نویسندگان
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
ارسال مطلب جدید
ارسال مطالب جدید
آمار سایت