امروز مامی جونم می خواست که همه ی حالات و حرف ها و حرکاتم رو ثبت کنه، واسه همینم از وقتی که خواب بودم شروع کرد به عکس گرفتن از من و منتظر بود تا من بیدار شم و بقیه ش رو هم ثبت کنه...
میســـــــی عمو یاقوت جـــــــووون
(( شلوار خوشگلم رو هم مامان جونم واسم بافته ))
میســــــــــــی مامان جووووون
چند روزی هست که وقتی از خواب بیدار میشم فوری میرم کنترل تلویزیون و بر میدارم و بعدش هم عکس امیرمحمد رو دستم می گیرم و به مامی نشون میدم و میگم محمد و هی به سمت تلویزیون اشاره میکنم
این هم پازل مکعبی عمو پورنگ و امیرمحمد که من عاشقشم
اول از همه باید قطره آهن و مولتی ویتامینم رو می خوردم
بعد وقتی مامی می خواست صبحونه م رو بده بخورم
واسم امیر محمد گذاشت تا ببینم
و من در حال دس دسی
جدید ترین کلمات و کار هایی که یاد گرفتم
وقتی مامی موهام رو سشوار میکنه فوری میگه داغه... جیزه، یا بخاری رو میگه داغه... جیزه؛ یاد گرفتم میگم: داغه...........
یاد گرفتم بگم ماهی و تصویرش رو هم نشون میدم.........
دیروز واسه اولین بار مامی جونم یه شعر خوشگل که خاله ی مهربوونم تو وبم واسم گذاشته بود رو خوند و وقتی که گفت مرغه می خونه... من فوری گفتم قدا.... قدا....
وقتی بابایی عکسم رو نشونم میده و میپرسه که کیه؟؟؟ فوری میگم... من... من...
یا وقتی مامی لباسهام رو نشونم میده ؛ مثلا میگه این شلوار کیه فوری میگم... من ... من ...
وقتی مامی یا بابایی جونم میپرسه از من که خرسی میگه؟؟؟ فوری میگم: خخخخخوووووو..............خخخخخوووووو...............
یا حتی اگه عروسک خرسی رو تو ویترین مغازه ای ببینم فوری میگم: خخخخخووووووو.............
خرگوش رو هم کاملا میشناسم و حتی بلدم اداش رو هم درآرم.... وقتی مامی خرگوش رو نشونم میده فوری دستهام رو میبرم بالا سرم و کنار گوشهام میگیرم و هی بالا پایین می پرم ..........
آخه مامی همیشه این شعر رو واسم می خونه....
خرگوشکم چه نازه
گوشهاش خیلی درازه ( و اینجا همیشه دستهاش رو میبره بالا سرش و منم اداش و در میارم )
میخوره برگ کاهو
می پره مثل آهو
الان هم دارم خودم رو لوس میکنم واسه مامی جونم
مامی هم عکس میگیره و هی فدام میشه
واسه این عکسم ، مامی میخواست بخوره منو