همیشه دوست داشتم مثل شما آدم بزرگ ها قاشق دستم بگیرم و خودم غذا بخورم تا اینکه بالاخره خودم یاد گرفتممامی هم هر وقت می خواد غذا به من بده دو تا بشقاب باید آماده کنه تا یکی رو بذاره جلوی من و یکی دیگه رو هم خودش به من بده بخورم، یه قاشق هم باید بده به دستم تا بیشتر کیف بده و خوب همه چی رو به هم بریزمامروز وقتی غذام رو خوردم و دیگه نمی خواستم بخورم قاشق دیگه رو هم از مامی گرفتم
الان خیلی احساس استقلال می کنم و حس خوبیه
جدیدا تعارف زدن رو یاد گرفتم حتی وقتی نون می خورم به مامی هم میدم بخوره حتی اگه نخواد می برم سمت دهنش
مامی جــــــــــونم بفرمایید