چند وقت پیش ها مامی جونم رفته بود و کمد لباس های من و داشت مرتب می کرد که این پارچه رو که مامان جونم توی سیسمونیم گذاشته بود توجهش رو جلب کرد و با خودش گفت که چند تا شلوارک واسه آتریسا جون بدوزم آخه هوا کم کم گرم میشه و لباسهاش همه لختیه، وقتی راه میره سر زانوهاش زخم نشه وقتی می افته، پریروز دو تا شلوارک واسم دوخت و تنم کرد ولی دیروز یهویی مامی تصمیم گرفت که این تاپ و شلوارک خوشگل رو واسم بدوزه و تا موقعی که من از خواب بعد از ظهرم بیدار شدم آماده شده بود واسه همین تنم کرد و دیروز با همین لباس بیرون رفتیم