loading...
♥ آتریسا جون مامان و بابا ♥
آتریسا جون بازدید : 308 چهارشنبه 28 آبان 1393 نظرات (17)

یکی از کتاب هایی که بابا جون جونم وقتی من رو دید ( عید نوروز ) بهم داد کتاب سه ماهی بود که از اون روز که ماهی رو بلد شدم بگم و تصویرش رو نشون میدم مامی جونم از کمدم این کتاب خوشگل رو واسم درآورد و داد به دستم؛ آخه همین که از تلویزیون تصویری از ماهی ببینم یا اینکه تبلیغات تن ماهی رو وقتی نشون میده میرم و با انگشتهای کوچولوم به شیشه ی تلویزیون اشاره میکنم و میگم ماهی... 

منم همش کتاب رو ورق میزنم و همه ی صفحاتش رو نگاه میکنم، مامی جونم میگه عاشق اینجوری ورق زدنتم آتریسایی و هی از من عکس و فیلم میگیره

این هم عکس های من حین ورق زدن کتاب سه ماهی

کتاب ماهی ها رو دوست دارم

کتاب ماهی ها رو دوست دارم

کتاب ماهی ها رو دوست دارم

کتاب ماهی ها رو دوست دارم

کتاب ماهی ها رو دوست دارم

کتاب ماهی ها رو دوست دارم

کتاب ماهی ها رو دوست دارم

عمو یاقوت عزیزم؛ میســـــــــــــی

عمو یاقوت منه دیگه

مامی جونم واسه اینجوری نگاه کردنم کلی فدام شد

کتاب ماهی ها رو دوست دارم

جدید ترین حرف هایی که یاد گرفتم

از دیروز وقتی مامی می پرسه که مامی رو چند تا دوست داری؟؟؟ جفت دستهام رو میارم بالا و میگم ده تا............. 

یا وقتی می پرسه بابایی رو چند تا دوست داری جفت دست های کوچولوم رو میارم بالا و میگم ده تا...............

وقتی انار میبینم فوری به مامی نشون میدم و میگم نانار...  

نارنگی رو هم خیلی دوست دارم پوست بکنم، جدیدا هم یاد گرفتم و میگم نارنی................

خط خطی کردن هم که خیلی دوست دارم(( حتی دلم میخواد که روی دیوار هم خط خطی کنم ولی یه بار وقتی چند تا خط کوچولو با مدادم رو دیوار کشیدم و به مامی نشون دادم، مامی ناراحت شد و به من گفت که کار بدیهمنم از اون روز هر بار مداد دستم هست به دیوار اشاره میکنم و میگم بد... بد... ))

جدیدا هم دوست دارم نقاشی کنم و مثل مامی و بابایی چند تا خط میکشم و میگم میو....... میو....... مامی چقدر فدام میشه و میخنده و میگه شیطون بلا الان شما پیشی کشیدی آره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یاد گرفتم و میگم مداد..... خودکا..........


برنامه ی نقاشی نقاشی که از شبکه پویا پخش میشه رو خیلی دوست دارم، عاشقشم... هر وقت آهنگ خوشگلش رو میشنوم فوری از مامی جونم مداد و دفتر میخوام تا منم نقاشی کنم

الان هم از مامی مداد خواستم تا خط خطی (( نقاشی )) کنم

نقاشی رو دوست دارم

نقاشی کردن رو دوست دارم

آتریسا جون بازدید : 398 یکشنبه 25 آبان 1393 نظرات (11)

امروز مامی جونم می خواست که همه ی حالات و حرف ها و حرکاتم رو ثبت کنه، واسه همینم از وقتی که خواب بودم شروع کرد به عکس گرفتن از من و منتظر بود تا من بیدار شم و بقیه ش رو هم ثبت کنه...

میســـــــی عمو یاقوت جـــــــووون

امروز من

(( شلوار خوشگلم رو هم مامان جونم واسم بافته ))

میســــــــــــی مامان جووووون

چند روزی هست که وقتی از خواب بیدار میشم فوری میرم کنترل تلویزیون و بر میدارم و بعدش هم عکس امیرمحمد رو دستم می گیرم و به مامی نشون میدم و میگم محمد و هی به سمت تلویزیون اشاره میکنم

امروز من

امروز من

امروز من

امروز من

این هم پازل مکعبی عمو پورنگ و امیرمحمد که من عاشقشم

پازل مکعبی عمو پورنگ

اول از همه باید قطره آهن و مولتی ویتامینم رو می خوردم 

بعد وقتی مامی می خواست صبحونه م رو بده بخورم

واسم امیر محمد گذاشت تا ببینم

و من در حال دس دسی

امروز من

امروز من

امروز من

امروز من

امروز من


جدید ترین کلمات و کار هایی که یاد گرفتم

وقتی مامی موهام رو سشوار میکنه فوری میگه داغه... جیزه، یا بخاری رو میگه داغه... جیزه؛ یاد گرفتم میگم: داغه...........

یاد گرفتم بگم ماهی و تصویرش رو هم نشون میدم.........  

دیروز واسه اولین بار مامی جونم یه شعر خوشگل که خاله ی مهربوونم تو وبم واسم گذاشته بود رو خوند و وقتی که گفت مرغه می خونه... من فوری گفتم قدا.... قدا....   

وقتی بابایی عکسم رو نشونم میده و میپرسه که کیه؟؟؟ فوری میگم... من... من...

یا وقتی مامی لباسهام رو نشونم میده ؛ مثلا میگه این شلوار کیه فوری میگم... من ... من ...

وقتی مامی یا بابایی جونم میپرسه از من که خرسی میگه؟؟؟ فوری میگم: خخخخخوووووو..............خخخخخوووووو...............

یا حتی اگه عروسک خرسی رو تو ویترین مغازه ای ببینم فوری میگم: خخخخخووووووو.............      

خرگوش رو هم کاملا میشناسم و حتی بلدم اداش رو هم درآرم.... وقتی مامی خرگوش رو نشونم میده فوری دستهام رو میبرم بالا سرم و کنار گوشهام میگیرم و هی بالا پایین می پرم ..........  

آخه مامی همیشه این شعر رو واسم می خونه....

خرگوشکم چه نازه

گوشهاش خیلی درازه ( و اینجا همیشه دستهاش رو میبره بالا سرش و منم اداش و در میارم )

میخوره برگ کاهو

می پره مثل آهو


الان هم دارم خودم رو لوس میکنم واسه مامی جونم

مامی هم عکس میگیره و هی فدام میشه

امروز من

امروز من

امروز من

امروز من

امروز من

امروز من

واسه این عکسم ، مامی میخواست بخوره منو

امروز من

 

آتریسا جون بازدید : 349 چهارشنبه 21 آبان 1393 نظرات (19)

امروز وقتی از خواب پا شدم ، مامی جونم آماده بود تا با هم بریم مرکز پلیس + 10 واسه پاسپورتم، یک ساعتی معطلی داشت تا نوبت من شد و اسمم رو صدا کردن باید می رفتم و انگشت می زدم، واسه اولین بار انگشت های کوچولوم رو جوهری کردم و 5 نقطه ای رو که عمویی نشون میداد؛ انگشت زدم؛ البته کلی هم گریه کردم آخه من اصلا کار زور زورکی دوست ندارم، با مامی رفتیم مغازه پیش بابایی تا بابایی جونم انگشت هام رو ببینه و وقتی دید کلی واسم ذوق کرد و ماچ مالیم کرد و فدام شد

همین الان رسیدیم خونه و مامی گفت که قبل از اینکه انگشتت رو تمیز کنم بیا یه عکس خوشگل ازت بگیرم عشقم

این هم انگشت کوچولوی من

اولین بار که انگشت زدم

آتریسا جون بازدید : 408 سه شنبه 20 آبان 1393 نظرات (14)

تهران که بودیم با مامی و مامان جون رفتیم بازار تا اولین بوتم رو بخرم و بپوشم و کیف کنم چند مغازه ای رفتیم و مامی خوشش نیمد تا اینکه به مغازه ی عموی مهربون رسیدیم و از قضا کل فروشی داشت و تکی نمی فروخت، وقتی مامی جونم گفت که از این مدل میشه یه دونه بدین آتریسایی پا بزنه یه نگاه به من کرد و گفتش که ما تک فروشی نداریم ولی از پرنسس کوچولوتون خیلی خوشم اومده اشکال نداره ... خلاصه عمویی آورد و پا کردم و خیلی خوشم اومد آخه زیرش نرم بود و فوری گفتم بابای و می خواستم که بریم؛ مامی و مامان جون هر کار کردن که کفش کهنه ام رو پا کنم زیر بار نرفتم و همونجا بوتم رو افتتاح کردم

این هم بوت خوشگلم که من خیلی دوستش دارم

اولین بوت من

وقتی رسیدیم خونه دایی امیرحسین جونم، دوست نداشتم از پا درآرم و نیم ساعتی رو فرش پا کردم و همین که راضی شدم و از پا درآوردم فوری مامی قایم کرد و گذاشت تو چمدون تا اینکه اومدیم خونه خودمون و چند روزی هست که می پوشم...

مامان جون کلی بافتنی واسم آورده بود که وقتی مامی دید کلی سورپرایز شد و همش به مامان جون میگفت که چه جوری این همه رو بافتی مرررررررررررررررررسی

یکی از اون ها پالتوی صورتی خوشگلی که سایز الانمه و من خیلی دوستش دارم 

میســــــــــــــــــی مامان جونم

اولین بوتم و اولین پالتوی بافتنی من

اولین بوتم و اولین پالتوی بافتنی من

اولین بوتم و اولین پالتوی بافتنی من

اولین بوتم و اولین پالتوی بافتنی من

 یکی دیگه از لباس هایی سایز الانم هست ژیله و شلواری که مامان جونم واسم بافته که از روزی که برگشتیم همش تنم بوده...

این هم ژیله ی خوشگل من

میســـی مامان جون 

اولین ژیله بافتنی من

این عکس ها هم واسه اولین روزی که بوتم رو پوشیدم

اولین بوتم

اولین بوت من

اولین بوت من

از امروز یاد گرفتم وقتی مامی صدام میکنه و میگه:

آتریسا خانم؛؛؛ بگم... بلــــــه 

آتریسا جون بازدید : 247 دوشنبه 19 آبان 1393 نظرات (7)

چند وقتی هست که مامی میخواد پاسپورت م رو بگیره تا اگه یه وقت سفری پیش اومد حول حولکی دنبالش نباشه واسه همینم همش میگفت که بریم تهران برگردیم اولین کار اینه که باید برم دنبال کار پاس آتریسایی، آخه مامی و بابایی پاس دارن واسه منم طبق قانون جدید باید جدا صادر بشه

یکی از مدارک لازم واسه صدور پاس من یه عکس 6 در 4 که باید پرسنلی گرفته میشد و گوش های من دیده میشد با مامی رفتیم به فتوفرهنگ که با مامی و بابایی آشناست و عکس های آتلیه م رو هم میرم اونجا؛ عمویی که میخواست از من عکس بگیره کلی لوسم کرد و بغلم کرد و بعد من رو گذاشت روی صندلی تا بشینم و با کلی شکلک که مامی و عمویی واسم در می آوردن بالاخره موفق شدن یه عکس مناسب بگیرن وقتی رفتیم اونجا عمویی گفتش که با پالتوش نمیشه عکس بگیره باید رنگ لباسش تیره باشه واسه همینم مامی پالتوم رو درآورد و اولین عکس پرسنلی من با ژیله ای که مامان جون واسم بافته و منم خیلی دوستش دارم، گرفته شد

این هم عکس من

اولین عکس پرسنلی من

جدیدترین کلمات من

دیشب مامی به بابایی گفتش که واسه آتریسایی cd عمو پورنگ بخره، آخه من عمو پورنگ و امیرمحمد رو خیلی دوست دارم

وقتی که مامی واسم عمو پورنگ رو گذاشت تا شامم رو بخورم شامم رو که خوردم هیچ.... به محض اینکه امیر محمد رو نشون داد فوری گفتم: ممد.............. وااااااای که مامی و بابایی چقدر فدام شدن و واسم ذوق کردن و ماچ مالیم کردن

امروز ظهری هم همین که امیر محمد رو دیدم فوری گفتم ممد......

مامی قول داده که 3 ساله که شدم من و ببره برنامه ی عمو پورنگ تا به عنوان مهمون تو برنامه شون باشم و عمو و امیرمحمد جونم رو از نزدیک ببینم

از دیروز یاد گرفتم بگم بله....... حالا مامی میخواد یادم بده که هر وقت صدام کرد من بگم بله.........

از دیشب یاد گرفتم و میگم ماست.........

همه ی اعضای بدن رو بلدم نشون بدم و بگم چند وقتی هست که لب رو هم بلد شدم و زبونم رو روی لب هام میکشم و می خندم

تعداد صفحات : 40

درباره ما
Profile Pic
وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ بِأَبصارِهِم لَمّا سَمِعُوا الذِّکرَ و یَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ و مَا هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعالَمین. آتریسا یعنی دختر زیباروی،الهه زیبایی،دختری از جنس آتش و آذرگون ........ من آتریسا هستم، 4 اردیبهشت 1392 ( 24 آوریل 2013 ) ساعت 8:50 صبح روز چهارشنبه با وزن 3/800 کیلوگرم وقد 51سانتیمتر دربیمارستان امام خمینی توسط دکتر لیلا جعفری عزیز متولد شدم . ازاین به بعد خاطراتمو تو وبلاگم میزارم ... و خیلی خوشحالم که به دیدن وبلاگم اومدید؛ امیدوارم لحظات خوشی رو در وبم سپری کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
  • جراحی فک پایین جلو آمده
  • عزیز مــــــادر
  • ۞۞بغض مشکى۞۞
  • کلبـــــــــه غم
  • ♥❤♥ دختر باروني ♥❤♥
  • وب سایت تفریحی 9 فان
  • ♥کلبه عشــــــق♥
  • حس من
  • امير آرسام خان و مامان سولماز
  • ♯♩♪♫♬♭♮ ♥ ƬƛƦԼƛƝ ♥♯♩♪♫♬♭♮
  • ♥ عاشقانه هانا مامان بابا آریا ♥
  • *شاهزاده* ماهان
  • یک مرد یک زندگی
  • خاطرات محسن
  • دانلود آهنگ جدید
  • آلبوم عکس های گل پسرم ( امیرحسین جون )
  • طراحــــــــــــــی امیرحسین ( عاطفه جون )
  • ✿ツ گل یخیــــღــツ✿
  • سایت تفریحی dellster
  • ... مرجع دانلود بیت و / HDLBEAT.IR
  • ♥بوسه خیال♥
  • دنیـــــــــای بارونی مــــــن
  • آوا بست
  • مرسانا قند عسل مامان و بابا
  • الکی خوش ها
  • سرزمین جدیدترین شکلکهای متحرک زیبا (( زیبا ساز وبلاگهای کودکانه))
  • آرتین... مرد کوچک خانه ما...
  • ミ★ミبـــازی روزگـــارミ★ミ
  • ミ★ミلاچــــــینミ★ミ
  • آبتاب (تفریح و سرگرمی)
  • خاطرات آتریسا جون
  • لاريسا جون
  • ♥♥یک فنجان آرامش♥♥
  • تاتی تاتی عسلم
  • جشن تولد تم دار
  • یک فنجان قهوه به طعم تلخ زندگی
  • مارینا جـــــــــون
  • ♥♥♥مهتابی به رنگ ســــــــــرخ♥♥♥
  • lovely
  • عاشقانه
  • دهکده عشق
  • فروشگاه اینترنتی جامع
  • سبک زندگی کودک
  • آندیا تک گل بوستان عشق
  • آتریسا جون
  • دختر بهاری
  • یسنا دختر ناز مامان
  • ویانا ... هدیه ی زیبای خداوند
  • رزبلاگ
  • تارا تک ستاره ما
  • ترنم بهار ...... نازنین زهرا جون
  • درسا جون
  • شکلک ها ی متحرک و زیبا
  • تابستون داغ
  • سایت فروش بازدید جهت کاهش رتبه الکسا
  • می نویسم برای دخترم
  • اشک تنها
  • دخترم تارا
  • سلام موزیک لینکش کن
  • بهونه ی زیبای زندگی ( کوروش جون)
  • آنیتا عسل مامان و بابا
  • امیر و یاس عزیزمان
  • آوا و اهورا جون( دوقلوهای افسانه ای من )
  • دنیای تصاویر متحرک
  • دنیای شکلک و زیبا ساز وبلاگ
  • امیرعلی ستاره مامان
  • سایت تفریحی یاسمین
  • رهام هستی مامان و بابا
  • ***احساس شیشه ای***
  • ♥دخترک طراح ♥
  • آنیسا (مانند عشق )
  • کارن عشق زندگی
  • مانلی من تو زیباترین لبخند خداوندی
  • ♨..آشپزيهاي مامانم..♨ مامانم چی برام پخته؟
  • ثنا دخمل دوست داشتنی مامان
  • ღღღ [̲̅د̲̅][̲̅و̲̅][̲̅ر̲̅][̲̅ی̲̅] [̲̅ا̲̅][̲̅ز̲̅] [̲̅ت̲̅][̲̅و̲̅] ღღღ
  • رادین نفس خاله
  • مامان آتریسا کوچولو
  • هستیا جون ( نفس مامان و بابا )
  • خاطرات آریسا
  • دخترونه
  • دنیای من<< رقیه کوچولو >>
  • وبلاگ غمگین واحساسی وعاشقی و...
  • دو عاشق
  • توپ گذر؛ بزرگترین مرجع دانلود و سرگرمی
  • تست روانشناسی
  • سرزمین جدیدترین شکلکهای متحرک زیبا
  • همه چی
  • نازنین جون
  • divooneha
  • آرسام کوچولو... پسری مامان... عسلی بابا
  • B..O..M..B..O..M
  • ღ✿ღدخترونهღ✿ღ
  • دخملا و پسرای خوب بیان تو
  • پرنسس زیبای ما ( آتریسا کوچولو )
  • دنیا فرشته مامان و بابا
  • دخملی شکلک
  • فردا گستر، نرم افزار، فن آوری، سلامت، تجارت
  • دانلود سریال جدید
  • بزرگترین کامیونیتی ایرانیان مقیم استرالیا
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • آرشیو
    ارسال مطلب جدید


    ارسال مطالب جدید


    آمار سایت
  • کل مطالب : 240
  • کل نظرات : 1723
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 24
  • آی پی دیروز : 52
  • بازدید امروز : 104
  • باردید دیروز : 285
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 700
  • بازدید ماه : 1,546
  • بازدید سال : 10,916
  • بازدید کلی : 282,093
  • کدهای اختصاصی
  • کد نمایش افراد آنلاین
  • یک فنجان قهوه به طعم تلخ زندگی


    سفارش کد بارشی

    کد ِکج شدَنِ تَصآوير


    کد حرکت متن دنبال موس