اول از همه ی دوست های گلم و دوست داشتنیم تشکر میکنم، میســـــــی
بریم واستون تعریف کنم دیشب چی شد، بعد از ظهری وقتی از خواب پا شدم مامی مشغول مرتب کردن خونه بود و همه ی کارهایی که باید انجام میداد رو تا قبل از ساعت 5:30 دقیقه تمام کرد بعد با خاله سمانه جونم و یاسمین جوووون رفتیم بیرون، هوا هم سرد بود ولی ما کوچولوها خوب لباس پوشیده بودیم، همین جور که مامان ها داشتن با هم حرف میزدن و یه نیم نگاهی هم به ما داشتن یاسمین جوووون دستهای من رو گرفت و منم کلی ذوق کردم و واسه اولین بار با گرفتن دستهای یاسمین خوشگله تو خیابون همین جور قدم میزدیم؛ اینقدر با مزه دست های هم رو گرفته بودیم که وقتی مامی جونم ما رو دید کلی واسمون ذوق کرد و دلش میخواست که کلی عکس و فیلم از ما دو تا بگیره ولی میگفتش که وسط خیابونه زشته... همه ی آدم هایی که از کنار ما رد میشدن ما رو نشون میدادن و میخنددن و میگفتن جـــــــــــــــان...
خب با خاله سمانه جووون بابای کردیم رفتیم خونه مامان جون و اون جا هم با آرتین جون و پدی جیگری یه کوچولو بازی کردیم و یه کوچولو دعوا کردیم تا اینکه بابایی اومد دنبالمون تا بریم و کیک مامی جون رو بیاریم، من و مامی موندیم تو ماشین تا بابایی بره و کیک رو بگیره ولی بابایی جونم زودی برگشت و گفتش که آقاهه میگه کیک شما رو یادمون رفته ، واااااااااااااای که مامی جونم چقدر ناراحت شد... اصلا دپرس شد
بابایی جونم کلی با مامی حرف زد و راضیش کرد تا یه دونه از کیک های آماده رو بگیره،
و بابایی جونمم هم این کیک رو انتخاب کرد
رفتیم خونه و مامی جونم یه آهنگ خوشگل گذاشت و بعد من و مامی کلی نی نای کردیم و بابایی هم کلی فیلم و عکس گرفت من همش می اومدم بالا سر کیک و از مامی و بابایی جون می خواستم که شمع ها رو بذارن فوت کنم...
عکس های من و جشن تولد مامی جـــــــــــونم
الان هم از این ماهی ها چندشم شد، یهویی
از بابایی فندک رو میخوام تا شمع ها رو روشن کنم
بابایی میگه همونجاست، منم میگم نیست کـــــــــــــه!!!؟؟؟
مامی کلی فدای دست هام میشه وقتی میگم نیست...
این هم کیک بریدن من...
هر دو تا شمع رو من فوت کردم ، مررررررررررررررسی مامی که اجازه دادی...
عمو یاقوت مهربوووونم هم دو تا هدیه ی خوشگل و ناز واسه تولد مامی جونم آماده کرده...
این از طرف عمو یاقوت جوووووووووونمه
که خیلی نازه و مامی خیلی
خوشش اومد
میســی
این هم عمو یاقوت جون جونم واسه من آماده کرده تا من از طرف خودم هدیه کنم به مامی گلم
تولدت مبارک مامی جووووووونم
میســـــــــــــــــــــی عمو یاقوت جــــــــونم
باز هم مرررررررسی عمو جونم، عااااااااااااااااااالی بودن